شب یلدا و منو بابایی
سلام عزیز مامان وبابا
امشب طولانی ترین شب ساله یعنی شب یلدا
معمولا ما و بابا بزرگات هرسال میریم خونه یکی امسال نوبت بابابزرگت بود یعنی بابای من
ولی از طرفی اون بابابزرگ یعنی بابای بابایی رفت کربلا و نشد پیش هم باشیم
اقاجونشونم رفتن خونه خالم و مامان بزرگو عمه هاتم که همشون سرما خوردن خودمم الان 5 روزه مریضم گلم
واسه همین دیگه بالا نرفتیم خونشون ترسیدم بدتر بشم
مامانی کجایی ببینی 5 تا سوزن زدم تموم بدنم درد ممیکنه حالم خیلی بد بود اما با مراقبت های بابایی و به لطف دکتر الان بهترم
نمیدونم این ماه تو دلم اومدی یا نه فعلا 2 روز دیگه کار داره تا بفهمم ازت میخوام ککه اومده باشی
اخه چندروز دیگه تولد باباییه میخوام خبر تورو بهش بدم
خدایا یعنی امکانشو داره؟؟؟؟؟
من و بابایی نشستیم کنار شومینه جات خیلی خالیه تا باهات بازی کنیم هوا هم خیلی سرده
هنوز نمیدونم برای بابایی چی بخرم؟؟
اما قول میدم اونروز هرچی پختم عکساشو برات بذارم
ازت خواهش میکنم این ماه بیا دیگه کاش بتونی بیای و کادوی تولد امسال بابات باشی
خدایا در این شب زیبا و در این روز عزیز ازت سلامتی همسرم و خودمو میخوام
اگه هم یه نی نی بهمون بدی زندگیمونو زیباتر میکنی
ممنون ازت بابت همه چیز
این فال حافظ شب یلدای 93 منو بابایی
چو آفتاب می از مشرق پیاله برآید | ز باغ عارض ساقی هزار لاله برآید | |
نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل | چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید | |
حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست | که شمهای ز بیانش به صد رساله برآید | |
ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت | که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید | |
به سعی خود نتوان برد پی به گوهر مقصود | خیال باشد کاین کار بی حواله برآید | |
گرت چو نوح نبی صبر هست در غم طوفان | بلا بگردد و کام هزارساله برآید | |
نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ | ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید |
تعبیر فال حافظ :صبر و تحمل سختی ها، تو را به آرزویت خواهد رساند. به زودی به هدف خود خواهی رسید. فقط کمی صبر کن و به خداوند توکل کن و از دوستان مشفق و با تجربه کمک بگیر.