در انتظار معجــــــــــزه

یا امام رضااااااااااا

1393/10/2 1:10
نویسنده : یه منتظر
342 بازدید
اشتراک گذاری

 

                     

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

 

دوست دارم صدات کنم ، توام منو صدا کنی

 

دوست دارم نگات کنم ، تواممنو نگاه کنی

 

قربون چشات برم،  از راه دوري اومدم


جاي دوري نميره، اگه به من نگا كني


دل من زندونيه، تويي كه تنها ميتوني


قفسو واكني و پرنده رو رها كني


ميشه كنج حرمت گوشه قلب من باشه


ميشه قلب منو مثل گنبدت طلا كني


تو سرت شلوغه زير دستيات فراونند


از خدا ميخوام، كمي نيگا به زير پات كني


تو غريبي و منم غريبم , اما چي ميشه


دل اين غريبه رو با خودت آشنا كني


دوست دارم تو ايونِ آينه ات از صبح تا غروب


من با تو صفا كنم، توهم منو دعا كني


به وفاي كفتراي حرمت


من ميخوام كفتري باشم ، كه تنها تو منو هوا كني


دلمو گره زدم به پنجره ات دارم ميرم


دوست دارم تا من ميام، زود گره ها رو واكني


صد هزار دفعه هم شده پاي ضريح زار ميزنم


تا يه بار دلت بسوزه، دردامو دوا كني


دوست دارم كه از حالا تا صبح محشر همه شب


من رضا رضا بگم تو هم منو رضا كني

 

 

...................................................................

 

امشب وفات امام رضاس

منم دلم خیلی گرفته

کاش می طلبید و امشب اونجا بودم

یا امام رضا تورو قسم به اسمت

دست خالی برم نگردون از همین راه دور میگم

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

 

من خییییییلی دلم بچه میخواد

خدایا چکار کنم؟؟؟

خودت کمکم کن

 

 

 

..............................................................

 

 

 

کاش خدایا

به منم نگاهی کنی

دیگه هیچ کاری ازم بر نمیاد

جز اینکه هرماه ساعت ها تو مطب دکتر بشینم

بعدشم یه مشت دارو بگیرم و بیام بیرون

هرماهم دکتر بگه ایشالله این ماه میشی

ولی...

افســــــــوس

وقتی این وبلاگو باز میکنمو مینویسم

فقط اشک میریزم که هیچ فایده ای هم برای این

دل لعنتی نداره

دیگه تحمل شنیدن صدای بچه هارو ندارم

اگر جایی باشم که بچه زیاد باشه سعی میکنم

ازاونجا دور بشم

دوشب پیش خونه همسایمون حلیم داشتن البته همسایه مامانم اینا

که ماهرسال میریم اونجا

اخر شب بود نشسته بودیم

یکی تو جمع داشت حرف میزد درباره بچه

یدفعه گفت طرف بچه دار نمیشه

میگه بچه نمیخوام

خب بگو نمیتونم بچه دار بشم

من اون خانومو نمیشناختم اما بدجور دلم شکست

چون این حرفیه که من به همه میگم

که فعلا نمیخوایم

بالاخره همسایه ها اشنا بودن منو میشناختن

غمگین

منم تو دلم عقده شد

شب خونه مامانم موندیم

صبح که از خواب بیدارشدم باز یاد حرف اون خانوم افتادم

منو مامانم تنها تو اشپزخونه بودیم که زدم زیر گریه

مامان مثله همیشه سعی کرد ارومم کنه

منم خودمو جمع کردم که اونو ناراحت تر ازاین نکنم

خدایا اخه چی میشه خب یدونه به ماهم بدی؟؟

میترسم بمیرم اخرش این ارزو به دلم بمونه

میدونم این ماهم باید سرمو کج کنمو برم پیش دکترو بگم

این ماهم نشد

غمگین

برام دعا کنین

نمیدونم دیگه چکار کنم

 

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامانی علی
2 دی 93 1:32
عزیزم صبر داشته باش یکی از دوستای منم کهد مثل توخیلی بیتابی میکرد بعد۲-۳ سال الان باردار شده منم یک دور سقط داشتم انشاا... این ماه بشه و دیگه نری دکتر سلام عزیزم والله من که دیگه نمیدونم چیکار کنم هرچی خدا بخواد همونه بزور نمیشه کاری کرد
مریم
2 دی 93 12:51
خدا همیشه بنده هاشو با چیزایی که دوست دارن امتحان میکنه. فقط باید صبر کنیم عزیزم . صبر هرچی خودش صلاح بدونه چی بگم
مامانی علی
4 دی 93 2:45
سلام عزیزم من وبلاگ شما رو لینک کردم مرسی شماهم لینک میشی
نسیم
4 دی 93 11:07
خیلی دلم میخواد برم زیارت امام رضا. دیشب به همسری گفتم اونم حرفی نداشت. ایشالا بطلبه و این ماه برم پابوسش و التماسش کنم شفاعتم کنه ایشالله بطلبه و بری مارو هم دعا کن
میترا
4 دی 93 15:04
سلام پسرم تاج سرم مهران تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده مهران احتیاج دارد به رای شما 46 را ارسال کنید به 1000891010 بادتان نرود یک رای یک امتیاز
مامانی علی
5 دی 93 15:42
سلام عزیزم علیمون در جشنواره شرکت کرده لطفا بهش رای بدید اگه دوست داشتید با شماره های دیگه هم میشه رای داد کد علی ۸۳ ارسال به شماره ۱۰۰۰۸۹۱۰۱۰
خاله
5 دی 93 20:02
سلام خاله جون محمدحسين تو جشنواره شرکت کرده بهش راي ميدي؟عدد75 به 1000891010 بفرستين بهم راي ميدين ديگه يه نگاه به عکسم بندازين شايد خوشتون اومد ممنونم