در انتظار معجــــــــــزه

سلام ...

سلام گل مامان ببخشید که نتونستم بیام پیشت اخه من دوروز پیش روضه داشتم واسه امام حسین جات خالی همه بودن مامانی عجب حلوایی پخت دستش درد نکنه ولی یادم رفت عکسشو بذارم خیلی تزیینش خشگل شده بود  خلاصه مهمونامون اومدن و رفتن من و بابایی هم که به یکی از خونه اقوام دعوت شده بودیم رفتیم و شب دیر وقت اومدیم فردا صبحشم من کلی کارداشتم که بابایی کمکم کرد و زودی تموم شد و شب رفتیم خونی مادرجونی  این خلاصه وظایفم بودم عزیزم ببخشی نشد بیام خوبی گلم؟؟؟/دلم برات تنگ شده میدونی دیروز با/بابایی برات یه لباس خشگل دیدم میخوام یواشکی بخرم به بابایی نگی میخوام هروقت تو اومدی تو دلم بهش هدیه بدم بووووووووس دوستت دارم گلم توروخدا زودتر بیا دیگه مام...
11 آذر 1391

سلام نفس من...

سلام عژیژم خوبی؟؟؟ ای جان دلم گریه نکن مامانی دلش ریش میشه عزیزم خدا کنه این ماه تو دلم باشی اخه یه اتفاقایی افتاده تو دلم خدا کنه باشی و حسم اشتباه نکنه خدا کنه خدا ناامیدم نکنه عزیزم خیلی خوشحالم اما خدا کنه این خوشحالی تبدیل به  نارا حتی نشه رب هب لی من الصالحین  خدایا به من فرزندی صالح و شایسته عطا کن ...
8 آذر 1391

سلام ...

سلام عشق من خوبی؟دلم برات تنگ شده بود چه خبر عزیزم؟ خوش میگذره تنهایی؟؟؟ هم من هم بابایی دلمون برات تنگ شده کاش زودتر بیای البته دیگه نگران نیستم چون میدونم میای و خدا تورو بهم میده  من عاشقتم میدونی درم برات یکارایی میکنم یعنی میخوام از این به بعد هرچی دیدمو خوشم اومد و برات بگیرم  و تصمیم دارم برات بافتنی های خوشگل ببافم و همچنین کلی کارای تزیینی برات انجام بدم حتما عکساشو برات میذارم عشقم بابایی که لحظه به لحظه منتظرته اما من زیاد چیزی نمیگم که چشم امتظاریش بیشتر بشه ایشالله زودتر میای من این ماه کلی دعا کردمت ...
6 آذر 1391

تاسوعا..

سلام عزیزم خوبی ؟ این روزا روزهای محرمه و ماهم همش میریم مسجد عزاداری امام حسین ایشالله تا سال دیگه باشی تا تورو هم ببرم با خودم نمیدونی چه حالی داره اینروزا کاش بودی و میدیدی.... ایشالله سال بعد سه تایی باهم میریم مسجد کوچولوی من زودتر بیا مامانی طاقتش تموم شده راستی گلم زندایی من بارداره و میخواد یه پسر دایی برامون بیاد میشه پسر دایی مامانت گلم من خیلی دوستت دارم دوست دارم زودتر اون لحظه های خوب بیاد که حس کنم تو دلمی کوچولوی من تو دعا کن دعای تو زودتر مستجاب میشه دوستت دارم ...
4 آذر 1391

سلام ...

سلام عزیزم امروز همایش شیرخوارگان حسینیه که مامانایی که نی نی دارن لباسایی رو تن نی نی ها ممیکننو میبرنشون مسجد یا هیئت تا در پناه ائمه قرارشون بدن دوست داشتم توهم بودی میبردمت اما نیستی ایشالله تا سال بعد باشی تا ببرمت از خدا خیلی خواستم ایشالله که تا سال بعد بیای و زندگیه مارو شاد کنی
3 آذر 1391

سلام نفس من...

سلام گلم خوبی عزیزم؟؟ منم خوبیم بابایی هم خوبه عزیزم دلم خیلی هواتو کرده دئست دارم زودتر بیای پیشم امروز رفته بودم خونه ی مامان دوستم علم حضرت ابوالفضل داشتن واسه همه ی مامانا و اونایی که مشکل دارن و اونایی که نی نی میخوان و اومدن تو دعا کردم و نذر کردم ایشالله تو تا سال دیگه بیای و سال بعد همین موقع باهم بریم خونه مامان دوستم به علم حضرت ابوالفضل بمالمتو بگم همونیه که ازت خواستم مطمئنم بهم میدت عزیزم حضرت ابوالفضل منو دست خالی برنمیگردونه ایشالله هم کار بابایی درست میشه و تو با خیال راحت میای دوستت دارم عزیزم
2 آذر 1391

سلام..

سلام عزیزم خوبی؟؟؟صبحت بخیر اول از همه اینکه محرم اومد محرم ماهیه که امام حسین به شهادت رسیده حالا بزرگ بشی میفهمی ولی تو این ماه اماممون خیلی حاجت میده پس بیا ازش چیزای خوب بخوایم یا حسین ...
29 آبان 1391

سلام مامانی....

سلام گل مامان دیروز بخاطرت رفتم دکتر نمیدونی چه دردی کشیدم بعدش رفتم ازمایشگاه و سونوگرافی و...... تو که نمیدونی اینجاها کجان عزیزم ولی دیشب خیلی گریه کردم اخه من تورو میخام میترسم بهت نرسم امروز جواب ازمایشارو میگیرم نمیدونم چی میشه سونوگرافی هم امروز دارم که معلوم نیست چی میشه خیلی ناراحتم همش وقتی بابایی نیست گریم میگیره نمیدونم چرا ولی خیلی دلم میگیره وقتی تو خیابون راه میرم و میبینم که مامانا دست بچه هاشونو گرفتن دارن راه میرن دلم میگیره وقتی تو پارک راه میرم و میبینم مامانا دارن بچه هاشونو تاب میدن دلم میگیره وقتی بابایی با بچه ها بازی میکنه دلم میگیره اما چیزی بهش نمیگم که ناراحت نشه میگم بذار بازیشو کنه اما...
27 آبان 1391

جوجه کوچولوی من چطوره؟؟!؟!؟!؟....

سلام خوشگلم جوجه ی کوچولوی من خوبی عزیزم؟منم خوبم بابایی ام خوبه داره فیلم میبینه عزیزم هفته بعد عمه و دختر عمت میخوان بیان اصلا حوصله ندارم که ببینمش منظورم بچشه اخه همه حواسشون به اون میره من حسودی میکنم که چرا تو نیستی؟ عزیزم دوست ندارم دلمو اینجوری بشکنی جون مامانی زودتر بیا.... راستی من جمعه امتحان دارم که اگر قبول بشم میرم دانشگاه برام دعا کن عزیزم تا قبول بشم دوستت دارم عزیزم دارم واسه اومدنت تلاش میکنم پس زودتر بیا ...
27 آبان 1391