در انتظار معجــــــــــزه

سلام عروسکم...

سلام عزیزم خوبی؟ یه دنیا دلم برات تنگ شده بود میخوام یه خبر خب بهت بدم یدونی امروز یه حالتایی داشتم به سرم زد برم و یه کیت تخمک گذاری بذارم گفتم شاید تخمک گذاری باشه باورت نمیشه عزیزم دو خطه شد هرچند خطه دومش یکم کمرنگ بود اما مطمئنم همین روزاست خیالم راحت شده مطمئنم دیگه حتما این ماه میای عزیزم بابایی هم میدونه کلی ذوق کرد اخه من که یه کوچولو مشکل داشتم و این برام معجزه بود خداروشکر که زود گذاشتم و متوجه شدم میخواستم چندروز دیگه بذارم کاره خدا بود عزیزم   ایشالله این ماه بیای گلم  اخه میدونی عزیزم 9 دی تولده باباییه اگه بیای تو دلم روز تولدش وجود تورو بهش هدیه بدم من خیلی خوشحاااااااالم   ...
22 آذر 1391

سلام کوچولووووو

سلام کوچولوی من خوبی ؟؟؟ دلم برات تنگ شده بود میدونی برات کاموا گرفتم تا یه یکسره برات ببافم داره اماده میشه بابایی گفت عکسشو برات بذارم تموم شد و گفت برو براش بنویس که داری براش میبافی خیلی خشگله تموم شد عکسشو برات میذارم خب دیگه چه خبر خوبی؟؟؟خوش میگذره؟؟ فرداشب خونه مادرجون دعوتیم جات خالیه عزیزم خلاصه زودتر بیا دیگه طاقتم تموم شده بابایی هم سلام میرسونه البته یکم ازم ناراحته داره خودشو لوس میکنه اما تا فردا صبح خوب میشه نگران نباش داره نود میبینه خیلی دوستت دارم زودتر بیا دیگه وقتی بابایی نود میبینه حوصلم سر نره و بدونم دیگه تو هستی همیشه دوستت دارم
20 آذر 1391

من تنهام

سلام عشقه مامان خوبی؟ دیروز رفتم خونه مادر جونی و دیشب هم اونجا موندیم گلم ببخش بهت سر نزدم بابایی هم اومد بعد از ظهرش جات حسابی خالی بود امروز غروبم اومدیم خونه که مادربابایی و عمه جون زهرا اومدن اینجا  بعدش که رفتن بابایی هم قرار بود ساعت 9 بره خونه دوستش با دوستاش باشن که رفت و منم الان تنهام نگران نباش عزیزم تو سایت میچرخم با  دوستام حرف میزنم خوبم  توام هستی کنارم نمیترسم بابایی میاد نگران نباشیا جات خوبه موچولوی من که نمیای بغله مامانی؟؟ عشقم بیا زودتر مامانی تنهاست من خیلی دوستت دارم همینطور بابایی بیا زودتر زندگیمونو پر سرو صدا کن
17 آذر 1391

من اومدممممممممممممم

سلام عشقم من اومدم خوبی آآآآآآخیش خسته شدم اگه بدونی مامانی چه چیزایی خریده تا با.بابایی بخوره تا تو زودتر بیای((گردو، بادام،شیر.......) میخوام بدم بابایی بخوره قوی بشه  عکس لباساتو دیدی گلم؟؟؟اما خب چون نمیدونم دختری یا پسر همه جوره برات میخرم ببخش کیفیتش خیلی پایینه قول نیدن با دوربین بگیرم و بذارم اینم لباسارو از مکه برات خریدم:   این دوتا لباسو برات به خونه خدا من بابایی طواف دادیم که روز بدنیا اومدنت تنت کنیم       این دوتا رو هم بابایی خودش از مکه برات خرید   ...
14 آذر 1391

عکس لباسات..

سلام گلم خوبی من هنوز نرفتم بازار با مادرجونی براش کاری پیش اومد گفت دیر تر میریم منم گفتم تو این فرصت عکس لباساتو بذارم ببخش اگه بد شده گلم چون با وب کم گرفتم زیاد خوب نشده اینارو من روزی که رفته بودم دانشگامون از راه برگشت گرفتم برات:           دوستای خوبم بقیه لباسارو در ادامه مطلب ببینین...                                                                                    &nbs...
14 آذر 1391

اشنایی من و بابایی و داستان عقدمون...

سلام گل مامان میخوام اینو برات بنویسم تا بدونی مامان و بابایی چطور باهم اشنا شدن و تو چه شرایطی عقد کردن عمه بابایی تو کوچمون همسایمون بود با مامانم خیلی دوست بودن و رفت و امد زیاد داشتیم و تقریبا همه فک و فامیلاشونو میشناختم باورتون نمیشه من همه پسرا فامیلشونو دیده بودم جز شوشورو اای جاااااان یادش بخیررررر همیشه ماهرمضون خونه عمش دعوت بودیم اونم بودو 2 سالی ذاق سیاه چوب میزد منم که روحم خبر نداشت حتی یشب خونه عمش شب خوابیده بود که به یه بهونه ای بیاد در خونمون منو ببینه از نزدیک اما نتونسته بود و منو هم چندبار تو خیابون بطور اتفاقی و تو راه دانشگاه دیده بود اما از اونجایی که خونوادش متدین بودنو همه چادریو باحجاب و ماهم خونواد...
14 آذر 1391

سلام جیگر طلا...

سلام خوبی خشگلم ؟   امروز قراره با مادرجونی برم بازار راستی برات دوباره لباس خشگل خریدم بابایی دید خیلی ذوق کرد و خوشش اومد هی بغل میکرد کی میشه بیای و بری تو این لباسا اخه بچه دل مارو اب کردی راستی قراره شب یلدا همه بیان خونه ما پیش من و بابایی حتما عکسارو برات میذارم گلم عکس این لباساتم برات میذارم قول میدم 9 دی تولده بابایی دوست داشتم تا اون موقع میومدی و خبر اومدنه تورو تو دلم به بابایی هدیه میدادم اما نمیشه ولی کاش میشد عزیزم تا اون موقع بیای بابایی رو خوشحال کنم عشق مامان و بابا دوستت دارم عزیزم من دیگه باید برم الان مادرجونی میاد تو خیابون منتظرم میمونه مواظب خودت باش  بای بای ...
14 آذر 1391

نماز حاجت....

سلام عشقم نازم نفسم خوبی ؟؟؟ای جان مامان فدات بشه که اون بالا بالاها بغل خدای مهربونی درگوشش زمزمه کن بگو منو به مامانم بده خدا مهربونه حرفتو گوش میده عزیزم میدونی امروز داشتم تو سایت میگشتم این نماز حاجتو پیدا کردم الان که نمیتونم ولی قول میدم که خوب شدم برات بخونم عزیزم  روش خوندن نماز و توضیحاتش اینه: از امام جعفر صادق  (ع)  روايت است كه هر كس اين نماز را در بعدازظهر پنجشنبه بخواند و در آخر نماز در حالي كه به سجده رفته است حاجت خود را از خداوند بخواهد حاجتش حتي اگر جابجا شدن كوهها هم باشد برآورده خواهد شد. در مقام و حكمت اين نماز هر چقدر بگوييم كم گفته ايم و براي درك بهتر مقام اين نماز در نزد خدواند متعال به اين ...
13 آذر 1391

عزیز دلم..

سلام عشقم خوبی؟؟؟متاسفانه این ماهم نیومدی  ولی اشکال نداره عزیزم این ماه میخوام کارایی بکنم که دیگه مطمئنم میای تو دلم عزیزمی بابایی هم خوبه سرما خورده یکم خوابیده منم خوبم عزیزم راستی کوچولوی من امروز برات لباس خریدم اخه میدونی داشتم از جلو مغازه رد میشدم دیدم دلم اب افتاد گفتم برات بگیرم عکساشو میذارم برات قول میدم عزیزم وای نمیدونی توی اون مغازه چه چیزای نازی داشت با خودم گفتم کاش بودی تا کلی برات لباس ووسیله های ناز بگیرم عشقم خواهش میکنم زودتر بیا از خدا بخواه زودتر بیارت تو دلم بابایی هم خیلی دوست داره تو زودتر بیای گلم همش چشم انتظارته اما زیاد به من نمیگه تا من ناراحت بشم ولی تو دلش میدونم منتظرته دیشب مادرجون و ب...
12 آذر 1391