من بی من
در خــیــالــم
بــا خــیــالــت
بــی خیــال
عــالــمــم
...............................................
بر سنگ قبر من بنويسيد
خسته بود اهل زمين نبود نمازش شكسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد
شيشه بود تنها از اين نظر كه سراپا شكسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد
پاك بود چشمان او كه دائماً از اشك شسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد
اين درخت عمري براي هر تبر و تيشه دسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد
كل عمر پشت دري كه باز نمي شد نشسته بود
..................................................
بعضی چیز ها رو "باید" بنویسم
این روزها دلم اصرار دارد
فریاد بزند؛
اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود
...............................................