در انتظار معجــــــــــزه

دلتنگتم

سلام خشگله مامان خوبی.? خیلی دلم برات تنگه پس کی میخوای بیای گلممممم نمیدونم این ماه اومدی یا نه اما چشم به راهتم دیگه دلم داره اب میشه واسه یه لحظه بغل گرفتنت همش چشمامو میبندن و تو رویام بغلت میکنم و میبوسمت نمیدونی چقد انتظار سخته گلم کاش زودتر به این انتظار دردناکه من پایان بدی  
3 خرداد 1393

خدایا فقط میتونم بگم دیگه خسته شدم

دیگه بهت سلام نمیکنم نینی کوچولو چون نیستی چون حضور نداری قلبم پر از درده ببین 2 سال شد و منم هنوز چشم به راهتم دیگه خسته شدم نمیکشم..کسی هم نیست تا باهاش حرف بزنم دلم داره میترکه نمیدونم حکمت خدا چیه به بعضیا بچه میده و میذارن سرراه یا سقط میکنن اما ما باید اینقدر زار بزنیم  نمیدونم واقعا حکمت چیه رفتم دوتا دیگه لباس خریدم چکار کنم این دل لامصب راضی نمیشه...وقتی از پشت سیسمونی فروشیا رد میشم نمیتونم جلو خودمو بگیرم بیشتر از قبل به بودنت نیاز دارم اونقدر که تو بزگترین حاجتم هستی و جز تو هیچی دیگه از خدا نمیخام این ماهم که کلی دارو مصرف کردیم اگر نیای رسما دیوونه میشم خدایا خودمو سپردم دستت اما تو منو رها کردی این بود خ...
9 ارديبهشت 1393

شب عید

شب عیده و شلوغیه بازارها همه خوشحالن و شاد اینکه زودتر سال نو شروع بشه به امید روزهای خوبی که در پیش هست اما .... اما من چی؟??? دومین سالیه که سر سفره هفت سین دونفری مینشینیم و همچنان از تو خبری نیست کاش میدونستی چقدر به بودنت نیازدارن که باشی که لمست کنم....همه میگن اروم باش بسپار بخدا ناامید نباش منکه ۲ساله سپردم به خودش پس جوابم کو؟??? تموم همکلاسیام بچه دار شدن حتی دیشب یکیشونو دیدم که باردار بود جز من تا کی حسرت شکم باردارارو بخورم؟  تاکی وقتی از جلوی سیسمونی فروشی رد میشم انگشت به دهن نگاه کنم؟ تا کی وقتی یه بچه تو خیابون داد میزنه مامانی برگردم نگاش کنم؟ تاکی باید وقتی تو خیابون یه زن باردار میبینم ایست کنم یه گوشه ...
27 اسفند 1392

خدایااااااااااااا.......من نی نی میخواااااااااام

خدایا دیگه. نمیدونم. چطور صدات کنم چطور دعات کنم؟خدایا دیگه خسته شدم منم میخوام مادر بشم خدایا اخه مگه من چی میخوام ازت که جوابمو نمیدی؟ خدایا یا صدامو نمیشنوی یا دیگه دوستم نداری که این همه انتظارو به پایان نمیرسونی خدایا فقط یه نگاهت برام کافیه نگاهتو ازم دریغ نکن من دیگه طاقت نداااااااااارم
29 بهمن 1392

شب یلدا و منو بابایی

سلام عزیز مامان وبابا امشب طولانی ترین شب ساله یعنی شب یلدا معمولا  ما و بابا بزرگات هرسال میریم خونه یکی امسال نوبت بابابزرگت بود یعنی بابای من ولی از طرفی اون بابابزرگ یعنی بابای بابایی رفت کربلا و نشد پیش هم باشیم اقاجونشونم رفتن خونه خالم و مامان بزرگو عمه هاتم که همشون سرما خوردن خودمم الان 5 روزه مریضم گلم واسه همین دیگه بالا نرفتیم خونشون ترسیدم بدتر بشم مامانی کجایی ببینی 5 تا سوزن زدم تموم بدنم درد ممیکنه حالم خیلی بد بود اما با مراقبت های بابایی و به لطف دکتر الان بهترم نمیدونم این ماه تو دلم اومدی یا نه فعلا 2 روز دیگه کار داره تا بفهمم ازت میخوام ککه اومده باشی اخه چندروز دیگه تولد باباییه میخوام خبر تورو به...
30 آذر 1392

حرفی ندارم...

بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟ دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟ آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟   حرفی ندارم وقتی نمیشنوی حرفهایم را. ..حرفی ندارم وقتی نمیخوانی ناگفته هایم را حرفی ندارم وقتی نمیدانی در چه حالم. ..حرفی ندارم وقتی صدایم به گوشت نمیرسد چه بی اندازه احساس دلتنگی میکنم وقتی توی اتاق روی تخت سرمو میکنم زیر پتو و گریه میکنم و با دندون هام پتورو گاز میگیرم که مبادا همسرم صدایم را بشنود چه بی اندازه احساس دلتنگی میکنم وقتی کمدلباسهایت را باز میکنم و لباسهایت را میبوسم چه بی اندازه دلتنگی میکنم وقتی خبر بارداری یا بدنیا اومدن کسی را میشنوم و از حرص و شاید...
23 آذر 1392

سلام بی معرفت ....

گویند مرا چو زاد مادر، شیر به دهان گرفتن آموخت  شبها بر گهواره من، بیدار نشست و خفتن آموخت   یک حرف و دو حرف بر زبانم، الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من، بر غنچه گل شکفتن آموخت   دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست،  تا هستم و هست دارمش دوست ...
23 آذر 1392

سلام خشگل من

سلام عزیزم ببخشید که خیلی وقته تونستم بیام پیشت و بهت سر بزنم اخه خیلی دارم تلاش میکنم تا کمتر بهت فکر کنم چون هرچی بهت فکر کنم رسیدن به تو سخت تر میشه قراره برم دکتر دوباره و درمون و از سر بگیرم نمیدونی عزیزم چقدر دکتر رفتن و دارو خوردن سخته باز باید تحمل کنه ولی من بخاطر تو همه چیو تحمل میکنم و حتی بدمزه ترین چیزارو میخورم تا فقط تو بیای اخه دارم خیلی اذیت میشم بخاطر نبودت میدونم که یه روز میای اما نمیدونم اونروز کی میشه؟؟ خدایا خدای مهربونم ازت خواهش میکنم دامن من و همه منتظرارو سبز کن اخه انتظار خیلی سخته دوستت دارم نی نیه من برای اومدنت هرچی باشه تحمل میکنم و تموم سعیمو میکنم تا  فقط تو بیای بغل من و بابایی عاشق...
26 مهر 1392

سلام عشقــــــــــــــــــــم

سلام عزیزم ببخش دیر اومدم پیشت باهام قهر نکنیا بخدا گرفتار بودم از طرفی هم اینترنت قطع بود نشد بیام پیشت عزیزم خبر جدید اینکه بابایی دانشگاه قبول نشد البته قراره تکمیل ظفیت بره هااا معلوم نیست چی بشه منم از دوروز دیگه میرم دانشگاه و راستی عزیزم برات یه تاپ و شورت خوشگل خریدم گذاشتم کنار تو که نمیای تنت کنم ولی میتونم با اونا تا تو نیستی بازی کنم قربونت برم عزیزم این ماه نمیدونم کارم به کجا میکشه تا اخر هفته منتظر میمونم تا ببینم چی شده یا میای یا نه امیدوارم اومده باشی عزیزم خیلی دعا کردم و از امام رضا خواستم خیلی کارا برای اومدنت کردم امیدوارم که الان تو دلم باشی گلم دلم خیلی تنگته  میام باز بهت خبر میدم که چیکار کر...
31 شهريور 1392

دوباره من و دلتنگی برای تو.....

این دل که میگویند نمیدانم کجاست؟ اما گاهی عجیب میگیرد!  گاهی دلتنگ می شود!  گاهی هم چاره ای جز صبر ندارد  گاهی به در بسته میخورد و هر چه به هر جا میرود باز هم ...  این دل که میگویند نمیدانم کجاست مثل عقل مثل خدا ...  مثل خدا که نمیدانم کجاست  مثل خدا که تا به حال ندیدمش  مثل خدا که گاهی دلگیر میشوم از اینکه چرا سرش اینقدر شلوغ است که مرا فراموش کرده غافل از اینکه من او را فراموش می کنم...  مثل خدا که گاهی عجیب دلتنگش میشوم  مثل خدا که گاهی...
1 شهريور 1392